کد خبر : 15837
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 دی 1402 - 9:44

همدستی آمریکا در کشتار های بیش از اندازه در غزه

همدستی آمریکا در کشتار های بیش از اندازه در غزه
بسیاری از مقامات ارشد نه تنها به خوبی می‌دانند که اسرائیل در حال حاضر چگونه از سلاح‌هایی که ما به آن می‌دهیم استفاده می‌کند، بلکه به طور خصوصی نیز اذعان می‌کنند که اینها جنایات جنگی هستند

به گزارش کلینی نیوز به نقل از اوریان ۲۴، مجله Foreign Affairs ، که منعکس کننده نظرات اندیشکده آمریکایی «شورای روابط خارجی» ، متخصص در روابط بین الملل است، هفته گذشته سه مقاله بسیار جالب را پشت سر هم منتشر کرد.

اولی می پرسد: «آیا واشنگتن مسئول کاری است که اسرائیل با سلاح های آمریکایی خود انجام می دهد؟

نویسنده، برایان فینوکان، حقوقدان مشهور، به دادن پاسخ «مثبت» تمایل دارد:« اگر اسرائیل مرتکب جنایت شده باشد، مقامات آمریکایی را می توان به همدستی متهم کرد».

او ادامه می دهد که اگرچه قوانین جنگ «تعداد زیادی کشته و ویرانی را مجاز می کند»، اما اسرائیل تنها «تفسیرهای محدودی» از آن انجام می دهد و اصل «تناسب» را رعایت نمی کند و کشتارهای او «بیش از اندازه» است.

نیروی هوایی اسرائیل » در ۶ روز اول حمله خود به غزه، بیش از ۶۰۰۰ بمب ، بیشتر از تعدادی که ائتلاف آمریکایی علیه داعش در طی ماه‌هایی که عملیات آن به طول انجامید، ریخت».

علاوه بر این، قانون فدرال لیهی(Leahy) که در سال ۲۰۲۱ تصویب شد، هرگونه حمایت نظامی ایالات متحده از نیروهای خارجی را که مرتکب «نقض جدی حقوق بشر» شوند، ممنوع می کند.

فینوکان به نقل از جاش پل، که در ماه اکتبر از وزارت امور خارجه استعفا داد، می‌گوید: «بسیاری از مقامات ارشد نه تنها به خوبی می‌دانند که اسرائیل در حال حاضر چگونه از سلاح‌هایی که ما به آن می‌دهیم استفاده می‌کند، بلکه به طور خصوصی نیز اذعان می‌کنند که اینها جنایات جنگی هستند»(۲).

فینوکان معتقد است که واشنگتن « باید کنترل استفاده از تسلیحات اش را به اسرائیل تحمیل کند». آیا این کنترل را باید اینگونه درک نمود: تحریم اسرائیل که ایالات متحده سالانه ۳.۸ میلیارد دلار تجهیزات نظامی به آن اهدا می کند (و ۱۴ میلیارد دیگر برای این جنگ به آن کمک مالی کرده است).

 نگاه واشنگتن به خاورمیانه که قبل از ۷ اکتبر «کاملا نادرست» بوده بعد از این تاریخ نیز ادامه یافته است. پاسخ کلی واشنگتن به جنگ غزه تقریباً حمایت صریح از یک حمله وحشیانه بوده که نتیجه آن اوج گیری خشم ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی در سراسر خاورمیانه است.

نگرانی از سرنوشت فلسطینی ها

مقاله دوم در Foreign Affairs بر فوریت تجدید نظر در سیاست آمریکا در خاورمیانه تمرکز دارد(۳). این سند که توسط دو دانشگاهی به نام‌های ماریا فانتاپل(Maria Fantapple) و ولی نصر(Vali Nasr) امضا شده است،

امروز، ایالات متحده موظف است «یک راهبرد خاورمیانه ای را بازسازی کند که واقعیت های نادیده گرفته شده را در نظر بگیرد. حل مناقشه اسرائیل و فلسطین موضوع اصلی این تلاش خواهد بود».

ایران اولین ذینفع آنچیزی است که در حال رخ دادن است. زیرا کل منطقه در حال غرق شدن در «بی اعتمادی عمیق» به ایالات متحده است که « ناتوان از هدایت منطقه به سمت ثبات می باشد، و فقدان یک بینش دراز مدت آن باعث می شود که دولت ها اساساً به دنبال منافع کوتاه مدت خود باشند».

در نتیجه: « واشنگتن باید فرضیات اساسی خود را بازنگری کند» و اسرائیل را مجبور به پایان دادن به سیاست «خشونت بی حد و حصر»ش کند.

علاوه بر این، «واشنگتن نمی تواند مانند قبل از ۷ اکتبر به تامین سلاح برای متحدان منطقه ای خود ادامه دهد.

این سیاست به جای ارتقای ثبات، مسابقه تسلیحاتی و جنگ منطقه ای را تشویق کرده است». آنها نتیجه می‌گیرند که برای اینکه یک مذاکره گسترده در خاورمیانه شانس موفقیت داشته باشد، ایالات متحده «باید به‌جای نادیده گرفتن آرمان‌های فلسطینی‌ها ، نگران سرنوشت آنها باشد و در ایجاد یک کشور پایدار فلسطینی در آینده، مشارکت کند».

فهرستی طولانی از گزینه های قابل تصور

سرانجام، در مقاله سوم، تحلیلگر جاست هیلترمن توضیح می دهد که چرا جنگی که اسرائیل به راه انداخت، به دلیل فقدان اهداف روشن، نتیجه مطلوبی برای اسرائیل و ایالات متحده نخواهد داشت).

ارتش اسرائیل با خشم بر اساس «دکترین ضاحیه» خود عمل کرد. این راهبرد که پس از جنگ در لبنان در سال ۲۰۰۶ بوجود آمد، تصریح می‌کند که وقتی ارتش در مقابل دشمن «نامتقارن» قرار دارد، تنها گزینه استفاده از «نیروی نامتناسب» علیه غیرنظامیانی است که دشمن در میان آنها مستتر می شود.«حمله به مردم تنها راه است».

تحلیلگر حدس می‌زند که اسرائیل ممکن « از دستیابی به جاه‌طلبی‌اش در نابودی قابلیت‌های نظامی حماس ناتوان باشد، مگر اینکه با اشغال مجدد غزه مجبور شود مستقیماً بر جمعیتی بی‌خانمان‌، مستاصل و عصبانی حکومت کند».

نتیجه ای که دقیقاً برعکس آنچه اسرائیل می خواست، خواهد بود. هیلترمن سپس گزینه های قابل تصور دیگر را فهرست می کند:

۱- اعزام «نیروی حافظ صلح عربی» به غزه. او معتقد است که دخالت در اینکار برای کسی جذاب نیست.

۲- مستقر کردن دوباره تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) در غزه. اما «چگونه می توانیم از تشکیلات خودگردانی که در کار اداره کرانه باختری وامانده، انتظارعملکرد بهتری در غزه داشته باشیم ؟». و مقامات محلی که امروز با حماس مرتبط هستند، ناگزیر از پنجره وارد این تشکیلات جدید می شوند.

گزینه بازگرداندن محمد دحلان ، یکی از مخالفان فتح به غزه که نزد واشنگتن و ابوظبی بسیار محبوب و نزدیک به سرویس های اسرائیلی است ، نیز توهمی بیش نیست.

۳- اگر اسرائیل نتواند حماس را «ریشه‌کن» کند، ممکن است مجبور شود بپذیرد که نوار غزه همچنان تحت حاکمیت آن باشد، البته نه به طور رسمی، بلکه در پس پرده. می ماند پاسخ به این سوال :این همه برای رسیدن به این ؟

۴- اگر هیچ کشور عربی یا سازمان فلسطینی نتواند یا نخواهد «خلأ» ایجاد شده در غزه را پر کند، آیا اسرائیل می تواند آن را انجام می دهد؟

نتانیاهو گفته که در غزه «امنیت برای مدت نامعلومی در دست اسرائیل خواهد ماند». اما برخلاف گروه استعمارطلب دولتش، خود او نیز نمی‌خواهد غزه را دوباره اشغال کند. و بایدن از پیش مخالفت خود را با اشغال مجدد نظامی توسط اسرائیل ابراز کرده است. پیدا کنید پرتقال فروش را.

۵- اگر اسرائیل بر اخراج دسته جمعی مردم غزه فشار آورد چه ؟ چنین رویدادی می تواند سناریوهای مختلفی را ایجاد کند، از جمله گسترش عظیم جنگ فعلی. بایدن قطعا آن را نمی خواهد.

۶- یکی از راه حل های ممکن این است که نهادهای بین المللی و سازمان های غیردولتی در بازسازی غزه مشارکت کنند و اسرائیل غذا، آب، سوخت و برق، حمایت های پزشکی و غیره را تامین نماید. هیلترمن آن را عملی نمی داند.

۷- هیلترمن می نویسد، بدترین حالت برای اسرائیل آن خواهد بود که نتواند از بحران غزه «پیروزمندانه» بیرون بیاید و به دنبال «فرصت طلایی» در کرانه باختری و اورشلیم باشد تا آنچه را که نیروهایش در غزه مرتکب شده اند، تکرار کند.

این نکبه جدید می تواند جنگی گسترده در منطقه ایجاد کند. احتمالی که همچنین در صورتی امکان پذیر خواهد بود که یک کشور، اسرائیل یا ایران، با اشتباه محاسباتی یا اطلاعات نادرست به این سو رهنمون شود. « جنگ متعاقب آن می‌تواند هر گونه تلاشی را برای شناسایی برندگان و بازنده‌ها را بی معنی کند».

۸- اگر اسرائیل سیاست خود را تغییر دهد، مذاکره دیپلماتیک درباره آینده فلسطینی ها ممکن می شود. اما این به معنای تغییر اساسی نگرش در مورد اشغال و استعمار است. اسرائیلی ها آن را به عنوان یک شکست سیاسی سنگین تلقی می کنند. امری که غیر قابل تصور است.

۹- دولت بایدن، اگر « می‌خواهد صدمات عظیمی را ترمیم کند که به اعتبار ایالات متحده با حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل وارد کرده است»،

باید درک کند که هر راه‌حلی «به فشار آمریکا بر اسرائیل نیاز دارد. فشاری بیشتر از آنچه همیشه انجام گرفته است» . در این مورد نیز، احتمال آن بسیار کم به نظر می رسد. از اینرو، هیلترمن نتیجه می گیرد، امتناع اسرائیل از پایان دادن به سلطه خود بر مردم دیگر « بدون شک نسل های اسرائیلی و فلسطینی را محکوم به تحمل دوباره همین وحشی گری های می کند».

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.