درخواست عذرخواهی از بریتانیا به خاطر جنایات جنگی در البصه فلسطین
به گزارش کلینی نیوز به نقل از بی بی سی، مسلسلهایی که روی ماشینهای زرهپوش رولزرویس سوار شده بودند به روی روستای فلسطینی آتش گشودند و سپس هنگ تفنگداران آلستر سلطنتی از راه رسیدند که مشعلهای آتشین داشتند و خانهها را به آتش کشیده و نابود کردند.
روستاییان را ابتدا جمع کردند و سربازها بعداً از راه رسیدند و گلهوار آنها را سوار اتوبوس کردند و مجبورشان کردند که روی یک میدان مین برانند و مینها منفجر شدند و همه سرنشینان کشته شدند.
حمله بریتانیا به البصه بخشی از سیاست اعلامشده فرمانده محلی اقدامات «تنبیهی» علیه کل روستاهای فلسطینی بود – این بار به خاطر اینکه بمبی در کنار جاده باعث کشته شدن چهار سرباز بریتانیایی شده بود – بدون توجه به هیچ شواهدی مبتنی بر اینکه مسئول ماجرا چه کسی بوده است.
این فاجعه در روایتهای سربازان و روستاییان چند دهه بعد از بیرون رفتن بریتانیا افشا شده است. این ماجرا حالا بخشی از پروندهای است که به دولت بریتانیا عرضه شده است و در آن تقاضای پاسخگویی به خاطر ارتکاب ادعایی جنایات جنگی به دست نیروهای بریتانیا علیه فلسطینیان شده است.
این تومار که شامل شواهدی در پروندهای ۳۰۰ صفحهای است خواهان اذعان رسمی به ماجرا و عذرخواهی بابت تخلفات رخ داده در طی دوره سلطه بریتانیا در فلسطین از سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۴۸ است که پس از آن بریتانیا به سرعت فلسطین را ترک کرد و کشور اسرائیل اعلام موجودیت کرد.
بررسی بی بیسی از شواهد تاریخی مورد نظر شامل جزییاتی از کشتار اختیاری، شکنجه، استفاده از سپر انسانی و استفاده از تخریب خانهها به عنوان مجازات جمعی است. بسیاری از این اتفاقات در چارچوب رهنمودهای رسمی سیاستگذاری نیروهای بریتانیا در آن زمان یا با رضایت ماموران ارشد انجام شده بود.
عید حداد، پسر یکی از بازماندگان البصه که با بیبیسی صحبت میکرد، گفت: «میخواستم مردم بدانند که والدین من که نوجوان بودند چه رنجی کشیدهاند. ما حالا باید صدای آنها که جانشان را از دست دادهاند باشیم».
در بیانیهای وزارت دفاع بریتانیا گفته است که از اتهامات تاریخی علیه پرسنل نیروهای مسلح در دوره مزبور آگاه است و هر مدرکی که ارایه شود «به دقت بررسی خواهد شد».
درخواست عذرخواخی احتمالاً باعث بازگشایی بحث درباره پاسخگویی در روزگار امروز درباره جنایات دوره استعمار است و این ماجرا در بستر درگیری مستمر اسراییل و فلسطینیان نیز خواهد بود.
این پرونده را منیب المصری یک تاجر مشهور و سیاستمدار سابق فلسطینی مطرح کرده است که در کودکی در سال ۱۹۴۴ توسط سربازان بریتانیایی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شد.
آقای المصری در خانهاش در منطقه اشغالی کرانه غربی در نابلس به بیبیسی گفت:[نقش بریتانیا] بر من اثر زیادی گذاشت چون میدیدم مردم را چطور آزار میدهند … ما مطلقاً هیچ حفاظتی نداشتیم و هیچ کس از ما دفاع نمیکرد.»
دو وکیل ارشد بینالمللی در این طرح دخیل هستند و آقای المصری از آنها خواسته است که شواهد را به طور مستقل بررسی کنند.
این دو وکیل لوییس مورینو اوکامپو دادستان کل سابق دادگاه بینالمللی جنایی و بن امرسون وکیل بریتانیایی و گزارشگر سابق ویژه سازمان ملل درباره حقوق بشر و ضد تروریسم هستند.
آقای امرسون میگوید که تیم حقوقی شواهدی را از «جنایات تکاندهندهای که بعضی از عناصر نیروهای قیمومیت بریتانیا به شکل قاعدهمندی علیه مردم فلسطینی مرتکب شدهاند» کشف کردهاند.
او به بیبیسی گفت: «ابعاد این فاجعه چنان عظیم است که حتی همان موقع هم تخلف از قوانین متعارف بینالمللی تلقی میشدند.»
قفسهای سیم خاردار
آقای المصری قرار است اواخر امسال این پرونده را به دولت بریتانیا ارایه کند. عریضه او به فاجعه دیگری در تابستان سال ۱۹۳۹ اشاره میکند که در آن سربازان هنگ بلکواچ در روستای حلحول که در کرانه غربی واقع است به جستوجوی اسلحه رفتند.
روایتهای متعددی از ساکنان و سربازان بریتانیایی به تفصیل شرح میدهند که چطور به خانهها حمله شده است و روستاییان را به زور اسلحه جمعآوری کرده بودند و سپس ۱۵۰ مرد را داخل فضایی پشت یک مسجد جمع کرده بودند و بسیاری را به زور داخل قفسهایی از سیم خاردار انداخته بودند.
محمد ابورایان مردی ۸۸ ساله که موقع حمله سربازان بریتانیایی به خانهاش و اشغال سقف خانه به دست آنها کودکی بوده است میگوید: «اینها انقلابی نبودند، کشاورز بودند. انقلابیون در کوهها پنهان بودند.»
او بسیاری از بازماندگان قفسهای حلحول را میشناسد. طی دوهفته اسارت در گرمای طاقتفرسا، ۱۳ نفر به خاطر از دست دادن آب بدنشان جان دادند و حداقل یک نفر هنگام تلاش برای فرار به ضرب گلوله کشته شد.
آقای ابورایان در خانهاش در حلحول به بیبیسی گفت: «مردم شروع کردند به کندن زمین تا ریشه گیاهان را بخورند. فقط برای خنک شدن روی تنشان خاک مرطوب میریختند.»
ادوارد کیث-روچ که آن زمان کمیسر منطقه بود در نامهای خصوصی نوشته است: «بعد از ۴۸ ساعت مداوا، بیشتر مردانی بسیار مریض بودند و ۱۱ نفر آدم سالخورده و بسیار ضعیف مردند. به من دستور داده شد که هیچ تحقیق غیرنظامی نباید انجام شود.»
لرد داگلاس گوردون، سرهنگ دوم، زیردست سابق هنگ بلکواچ، چند دهه بعد ضمن روایتی خارقالعاده افشا کرد که یک «قفس خوب» با چادرهایی برای سرپناه گرفتن و آب نامحدود، کنار «قفس بد» وجود داشته است که در آن «هیچ سرپناهی نبوده و فکر کنم روزی یک لیوان آب جیرهبندیشده دریافت میکردند.»
«تازیانه خورده و زخمی»
خاطرات بسیاری از سربازان و افسران پلیس بریتانیایی در فلسطین را میتوان در بایگانیهای موزه سلطنتی جنگ در لندن یافت. بعضی از نوارهای تاریخ شفاهی گزارشهایی مفصل از حملات «تنبیهی» و استفاده از سپر انسانی و شکنجه دارند.
فرد هاوبروک افسری از هنگ منچستر میگوید که به روستاها میرفتند «چند خانه و چیزهایی از این قبیل را در هم میشکستند» و ساکنان فقط میتوانستند تماشا کنند.
آرتور لین، سرباز دیگری از هنگ منچستر توصیف میکند که چطور «به زندان عکا میرفتند و مثلاً پنج شورشی، سه شورشی، را قرض میگرفتند و میگفتند روی کاپوت ماشین بنشینند تا کسی که روی تپه بود یک عرب را روی کامیون میدید و آنجا را منفجر نمیکرد …». اگر [شورشی مزبور] بدشانس میبود، کامیونی که از عقب میآمد ممکن بود به او بزند. ولی کسی به خودش زحمت نمیداد جنازهها را جمع کند. همانجا رهایشان میکردند.
او از کاری به اسم «دویدن بین دو صف» یاد میکرد که در آن مظنونان فلسطینی مجبور به دویدن بین دو صف سربازان بریتانیایی میشدند که آنها را با استفاده از قنداق تفنگ و تیشه «میزدند و زخمی میکردند». او میگوید: «هر کسی که میمرد، داخل واگن گوشت دیگر انداخته میشد و در یکی از روستاهای بیرون رها میشدند.»
تام سگف، مورخ اسرائیلی و نویسنده «یک فلسطین کامل» میگوید که دوره قیمومیت بریتانیا در نهایت شاهد «روشهای هولناکی برای سلطه» بر یهودیان و عربها بود.
او به بیبیسی گفت: «بریتانیاییها از سال ۱۹۳۷ فهمیدند که کارشان جواب نمیدهد و واقعاً باید از اینجا بیرون بروند … و درگیری بین یهودیان و اعراب واقعاً راه حلی ندارد.»
آقای سگف میگوید که بسیاری از اسراییلیها سپاسگزار بیانیه بالفور هستند، ولی تا دهه ۱۹۴۰ تنش میان صهیونیستها و بریتانیاییها «به شدت» افزایش یافت. او میگوید: «بعضی از یهودیها إحساس میکردند که بریتانیا دارد به آنها خیانت میکند.»
در این دوره بریتانیا کشتیهای حامل نجاتیافتگان هلوکاست آلمان نازی را که تلاش میکردند به فلسطین برسند بازمیگرداندند.
آقای سگف میگوید: «آنها حاکمان بسیار سختگیری بودند و تمام چیزی که میخواستند این بود که «ساکت باشید و به خودتان زحمت ندهید که مشکلاتتان را پیش ما بیاورید. برای ما مهم نیست حق با چه کسی است و با چه کسی نیست». در نتیجه روشهای عملیاتی بسیاری بدی را اجرا میکردند.»
در همین حال، آقای المصری دنبال این است که نشان دهد درگیریهای بعدی باعث شد فلسطینیها کاملا آسیبپذیر شوند چون حکومت تازهتأسیس اسرائیل برخی از اختیارات اضطراری بازمانده از دوره بریتانیا را در دست گرفت.
او میگوید: «بریتانیاییها باید دنبال راهها و روشهایی برای جبران ماجرا باشند … و شهامت آن را داشته باشند که بگویند: «ببخشید که چنین کردیم».»
سلطه بریتانیا بر فلسطین طی جنگ جهانی اول آغاز شد که نیروهای این امپراتوری سربازان ترک عثمانی را بیرون راندند. در سال ۱۹۱۷، آرتور بالفور وزیر خارجه به جنبش صهیونیست قول داد که وطنی ملی برای یهودیان ایجاد کند و این قول مشهور شد به «بیانیه بالفور».
بریتانیا قیمومیت حکمرانی را پیدا کرد و اجازه داد مهاجرت یهودیان و تصرف زمین به دست آنها افزایش پیدا کند که باعث افزایش تنش میان آنها و عربهای فلسطینی شد که بارها به خشونت کشیده شد.
حضور سی ساله بریتانیا شاهد سلسلهای از تغییر سیاستهایی آشفته بود و سربازان در تلاش برای مهار کردن خشونت رو به افزایش – هم میان فلسطینیها و یهودیان و هم در موقعیتهای مختلف علیه نیروهای بریتانیا به دست گروههای مسلح هر دو طرف بودند.
شورش فلسطینیان – مشهور به انقلاب عربی – از سال ۱۹۳۶ آغاز شد و لندن به این منطقه سربازان بیشماری گسیل کرد.
به گفته پروفسور متیو هیوز مورخ نظامی، فجایعی که بریتانیا در فلسطین مرتکب شد «خشن و شدید» ولی «استثنایی» بودند و میگوید تاکتیکهای آنها به طور معمول به آن سطح از قساوتی که در سایر مستعمرات رخ میدادند نمیرسید.
او میگوید اما بریتانیا یک سیستم «آرامسازی روزانه» را راه انداخته بود که «بسیار بنیادیتر، افزایشیتر و فرسایندهتر در به تحلیل بردن فلسطینیها بود» و از راهکارهایی یاد میکند از جمله محدودیت تحرک و منع عبور و مرور، تصرف اموال یا محصولات به عنوان مجازات، بازداشت خودسرانه و استفاده از کار اجباری برای ساخت جاده و پایگاههای نظامی.
پروفسور هیوز، نویسنده «آرامسازی بریتانیا در فلسطین» میگوید: «کل کشور شبیه زندان شده بود.»
او همچنین میگوید دستورالعملهای نظامی بریتانیا به سربازان اجازه میداد «مجازاتهای جمعی» – که خیلی اوقات شامل تخریب خانهها بود – و همچنین «تنبیه» و شلیک به شورشیان را انجام دهند و شلیک به مظنونانی که فرار میکردند نیز رایج بود.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰