کد خبر : 6696
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 مرداد 1401 - 11:50

خودسوزی کارگران؛ عصیان در اوج استیصال

خودسوزی کارگران؛ عصیان در اوج استیصال
شمار قابل توجهی از کارگران در واکنش به بی‌پولی، ناامنی شغلی، درماندگی و اخراج، دست به خودکشی زده‌اند. خودسوزی‌ها در جامعه کارگری اعتراض و طغیانی است علیه بی‌عدالتی، بی‌تفاوتی اجتماعی و نشانی از قطع امید آنها به آینده.

به گزارش کلینی نیوز به نقل از خبرگزاری دویچه وله، گرانی، فقر، بدهی، مشکلات معیشتی، بی‌عدالتی، نومیدی و افسردگی در جامعه ایران، دست به دست هم داده‌اند تا خانوارهای آسیب پذیر و دهک‌های پایین در منگنه سخت‌‌ترین فشارهای مالی و روحی قرار بگیرند.

کارگرانی که در رکود و بحران اقتصادی اخراج شده‌اند یا دستمزد معوقه دارند، هیچ پشتوانه یا مرجعی برای دادخواهی و تظلم ندارند. تشکل‌‌ها از هم پاشیده شده‌اند و قانون نیز حامی آنها نیست. شماری از آنها تاب فشارها را نمی‌آورند و خشم و اعتراض و نومیدی خود را با گرفتن جان خود بیان می‌کنند؛ با آتش، در برابر انظار و با شیوه‌ای دلخراش و تکان‌دهنده.

تورم صعودی و بحران معیشت به موازات قراردادهای شکننده و ناامنی شغلی، نرخ خودکشی در محیط‌های کارگری ایران را افزایش داده است.

نهم مرداد، یک کارگر قراردادی شرکت آب و فاضلاب استان گیلان که از سوی پیمانکار تعلیق شده بود، روی خودش بنزین ریخت و خودسوزی کرد. اوایل خرداد هم یک کارگر آبفای کهگیلویه و بویر احمد در اعتراض به تاخیر در پرداخت دستمزد معوقه، خودسوزی کرد. در همین ماه، یک کارگر فصلی در شرکت دخانیات گلستان، پس از توبیخ و معرفی به کمیته انضباطی خودش را به آتش کشید.

کمتر از دو ماه قبل نیز دو کارگر اخراجی پتروشیمی فارابی ماهشهر با سه سال سابقه کار، اقدام به خودسوزی کردند که با مداخله به موقع همکاران‌شان به بیمارستان منتقل شدند.

 در ماه خرداد، دو کارگر دیگر در یاسوج و قزوین با خودسوزی و حلق آویز کردن، خود را کشتند. کارگر یاسوجی که پدر سه فرزند بود، به خاطر ناتوانی در پرداخت بدهی ۱۰میلیون تومانی خودش را به آتش کشید.

اوایل اردیبهشت و در یک نمونه تکان دهنده، دو کارگر شاغل در یک واحد نانوایی در روستایی از توابع ممسنی، با مصرف قرص برنج خودکشی کردند. ویدئوی وداع این دو قبل از خودکشی در اینستاگرام آنها منتشر شد و موجی از بحث درباره شرایط معیشتی جامعه کارگری به راه انداخت.

ناصر آقاجری، فعال کارگری پیش‌تر به خبرگزاری ایلنا گفته بود که خودکشی کارگران به این دلیل است که نیرو و قدرتی برای دفاع از حقوق خود ندارند: «در ساختاری که امنیت شغلی از میان می‌‌رود و تعدیل ساختاری حاکم می‌شود،

کارگر جایگاه خود را از دست می‌دهد؛ وقتی قیمت مواد غذایی به سرعت گران شده و کارگر نمی‌تواند با دستمزدی که می‌گیرد، هزینه‌های حداقلی زندگی را تامین کند و همچنین نمی‌تواند از طریق ایجاد تشکل‌های صنفی برای حقوق ابتدایی خود مطالبه‌گری کند، دست به کارهای غیرقابل قبول و دردناکی مثل خودسوزی می‌زند… وقتی کارگر به یاس و ناامیدی می‌رسد، ابزاری جز جسم خودش پیدا نمی‌کند که با آن اعتراض کند. خودسوزی خیلی رنج‌بار و دردآور است و در حافظه‌ جامعه مثل یک زخم باز باقی می‌ماند.»

۸ مورد خودسوزی در ۷۰روز

روزنامه اعتماد در بررسی خودسوزی ۸ کارگر در یک بازه زمانی ۷۰ روزه به “پیامی نگران‌کننده” اشاره می‌کند: «تا نیمه دهه ۱۳۹۰، خودسوزی یک اجبار رایج در برخی مناطق کشور، از جمله جنوب، غرب و شمال غربی بود که اغلب هم زنان و دختران با انتخاب این روش خودحذفی می‌خواستند اعتراض به سنت و فرهنگ حاکم بر منطقه را به گوش گستره‌ای دورتر از خانواده و اطرافیان برسانند.

اعتراض به ازدواج‌های تحمیلی، ممانعت از ادامه تحصیل، سختگیری‌های فرهنگی و مذهبی، قومیتی و طایفه‌ای، مهم‌ترین دلایلی بود که زنان و دختران این مناطق را به انتخاب دردناک‌ترین روش پایان دادن به زندگی وا می‌داشت.»

اعتماد در همین زمینه به نقل از حسین راغفر، اقتصاددان نوشته مجموعه‌ای از عوامل باید دست به دست هم بدهند تا فرد به چنین استیصالی برسد: «کسی که خودسوزی می‌کند می‌خواهد اعتراضی را هم بیان کند.

خودکشی و به خصوص خودسوزی را باید به عنوان یک طغیان در نظر گرفت، به عنوان نوعی شورش ولی این شورش به جای اینکه علیه عوامل شکل‌بخشیدن این نارضایتی باشد، علیه خود فرد است… البته فراموش نکنیم که از دیگر اشکال متداول طغیان، اعتیاد است. اعتیاد یک نوع شورش است ولی فرد به جای اینکه اعتراضات خود را بیرونی کند، برای فرار از واقعیت‌های تلخ پیرامون و ناتوانی از غلبه بر آنها، به افیون اعتیاد پناه می‌برد.»

این استاد دانشگاه یادآور شده که اعتیاد، تن‌فروشی، خودکشی، ورود به قلمرو جرم و جرایم، حتی مهاجرت و فرار مغزها، اشکال شورش علیه بی‌نظمی یا آن نظم موجود است که قربانیان خود را نادیده می‌گیرد.

راغفر تاکید می‌کند که انتخاب خودسوزی یک نمایش برای برانگیختن احساسات در جامعه نیست: «پیام اصلی خودسوزی این است که فرد می‌خواهد خودش را از فشارهای روحی که با آن مواجه است، رها کند ولی می‌خواهد ضمنا تاثیری هم بر جامعه گذاشته باشد وگرنه می‌توانست مرگ راحت‌تری را اختیار کند.

وقتی به کف جامعه می‌آید و خودش را و اعتراضش را این‌طور بروز می‌دهد، حتی انتخاب این روش خودحذفی هم دارای پیام است. این کارگران قصدشان این بود که پیام‌شان دیده و شنیده شود.»

سال ۱۳۹۸، مسوول برنامه پیشگیری از خودکشی در وزارت بهداشت اعلام کرد که در سال ۱۳۹۷، حدود ۱۰۰ هزار مورد اقدام به خودکشی در کشور ثبت شده است. طبق اعلام این کارشناس، اقدام به خودکشی در فاصله سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ افزایش داشته چنانکه در این بازه زمانی از ۹۴ در ۱۰۰ هزار نفر به ۱۲۵ در ۱۰۰ هزار نفر رسیده است.

نیمه زمستان سال ۱۳۹۹، یک منبع آگاه در سازمان پزشکی قانونی کشور به «اعتماد» خبر داد که آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه ابتدای سال – ابتدای فروردین تا پایان آبان – نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته در حالی که به استناد آمار این نهاد قضایی، سال ۱۳۹۸، تعداد کل قربانیان خودکشی در کشور، ۵۱۴۳ نفر بوده است.

شهریور پارسال، جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران اعلام کرد که طی ۱۰ سال گذشته – ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ – میانگین فوت بر اثر خودکشی در کشور، از ۶ در ۱۰۰ هزار نفر به ۷.۲ در ۱۰۰ هزار نفر افزایش یافته است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

Translate »